نامش خبرنگار است، بیآنکه در بیشتر موارد نام و نشانی از او و دردسرهای بیپایان شغلیاش جایی به ثبت برسد و ته خوش شانسیاش این است که شاید بخت با او یار شود و به واسطه یک سوژه شاخص کاری و البته به لطف شبکههای اجتماعی و فضای مجازی تصویری از او و نامش برای چند روز باقی بماند.
همان خبرنگارهایی که مثل خبرنگاران و گزارشگران صدا و سیما نه دوربینی در اختیار دارند که شناخته شوند و نه دلشان میخواهد که راه پیشرفتشان از جایی مثل تلویزیون هموار شود و خدایی ناکرده یک دفعه هوایی شوند و بزنند زیر میزی که از پشت قاب جادویی همان میز تصویرشان به ذهن مردم مخابره شده و مشهور شدهاند و زبانم لال یکباره به وطن و کشور خود پشت کنند.
این خبرنگاران را به عنوان خبرنگار مکتوب میشناسند؛ همانهایی که خود را با چند برگه خبر و یک گوشی تلفن همراه به جلسات خبری و نقاط وقوع حوادث میرسانند تا دقیقترین خبر را در سریعترین زمان به مخاطبان تحویل بدهند.
گاهی با آنکه دهها درد در گوشه دل خودش پنهان دارد اما جسور و آگاهانه از درد مردمی مینویسد که اولویت اول و آخر او در شغل خبرنگاری هستند و تمام سختی این شغل پردردسر را فقط به خاطر این مردم به جان میخرد.
از تهیه و تنظیم اخبار روز در حوزههای اجتماعی، ورزشی، فرهنگی و دسته گلهای سیاستمداران همیشه طلبکار از خبرنگار گرفته تا حضور در میدان حوادثی که یک دفعه و بیهیچ مقدمه ای میافتند وسط زندگیاش، همه و همه را با عشقی بیمثل و مانند دنبال میکند و تنها یک آرزو دارد که ای کاش در میان تمام نامردیهایی که در حقش میشود، در آخر قصه سفیر انتشار اخبار خوب و امیدوار کننده برای مردم باشد.
مرهمی بر درد انسانهایی است که گاهی نمک روی زخم خودش بودهاند اما ذات پاک و سوگندی که با قلبش به قلم یاد کرده است اجازه نمیدهند که در مقابل دردهای دیگران بیتفاوت و بیخیال، همچون مجسمهای بی جان و روح نظارهگر باشد و دقیقا به همین علت است که پشت چشم نازک کردن آقایان و گاهی طعنه و تهدیدشان هم او را از ادامه کار منصرف نمیکند.
آری خبرنگار در دنیای پردرد و ملال امروز کوهی از عشق و مقاومت است و روح لطیف اما زخم خورده خود را در بین صبر و ایمان پنهان میکند تا مبادا کاری نیمه کاره و گرهی باز نشده از خلق خدا روی زمین بماند و این تنها از وجود انسانی عاشق برمیآید تا با وجود سختیهای شغلی که در اغلب موارد، رفاه حداقلی را هم برای صاحب شغل خبرنگاری به همراه ندارد به آن ادامه بدهد.
شغل شیک و خوش نمایی که به همان اندازه که برای علاقهمندی به خبرنگار و کار او طرفدار وجود دارد، به همان تعداد نیز کسان زیادی وجود دارند که چشم دیدن شخص خبرنگار را به دلیل سرک کشیدنش در مسائل مختلف را ندارند.
رؤیای گفتن و انتشار اخبار و واقعیتها به دور از مصلحت اندیشی های کاذب و منفعت طلبانه، آرزوی هر خبرنگاری است که قلم و دانایی خود را به هیچ قیمتی نمیفروشد.
به فرموده رهبر معظم انقلاب از منظر نظام اسلامی هر آنچه بتواند به مردم آگاهی صحیح و خودآگاهی دهد نه تنها منفور نیست، بلکه ستوده و مبارک است.
مطبوعات نیز اگر در مسیرآگاهی بخشی واقعی به مردم و افزایش سطح دانش، بینش و تفکر آنها گام بردارند، بی شک مورد حمایت و تأیید نظام اسلامی قرار میگیرند. خوب است برخی مسئولان به بهانه "روز خبرنگار" هم که شده یکبار این جملات پرمفهوم رهبر انقلاب را دقیق بخوانند، آنوقت حتما حرفه خبرنگاری به جایگاه اصلی خود برمیگردد.
جملات آخر را از ظاهر آراسته شغل خبرنگاری مینویسم که اگر تصویری از رقم دریافتی حقوق چند خبرنگار حرفهای اما بدون سفارشهای خاص، منتشر شود تمام این ظاهر آراسته و خوش آب و رنگش را تحت تاثیر خودش قرار میدهد و آنوقت شاید بتوان عاشقانههای یک خبرنگار و شغل خبرنگاری، در قبال حقوق کمی که برای یک شغل بدون تعطیلی و استراحت دریافت میکند را برای عموم مردم قابل باور جلوه داد و از مظلومیت خبرنگارها به ویژه آنها که تصویری از چهره خسته و پرتلاششان در قاب هیچ دوربینی به ثبت نمیرسد، ساعتها فیلم ساخت و صدها جلد کتاب چند صد صفحهای به چاپ رساند.